نوشتار حاضر برآن است تا به بررسی وتحلیل وضعیت پژوهشهای غرب در حوزه تفسیر شیعه از قرآن در چهار دوره زمانی نیمه اول قرن بیستم ، نیمه دوم قرن بیستم ، دهه اول قرن بیست و یکم و دهه دوم آن تا دوره حاضر بپردازد. برای این منظوراز برخی کتابها و منابع فهرست برای بدست آوردن آماری از این پژوهشها استفاده شده است. همچنین بامطالعه برخی از آثار ...
بیشتر
نوشتار حاضر برآن است تا به بررسی وتحلیل وضعیت پژوهشهای غرب در حوزه تفسیر شیعه از قرآن در چهار دوره زمانی نیمه اول قرن بیستم ، نیمه دوم قرن بیستم ، دهه اول قرن بیست و یکم و دهه دوم آن تا دوره حاضر بپردازد. برای این منظوراز برخی کتابها و منابع فهرست برای بدست آوردن آماری از این پژوهشها استفاده شده است. همچنین بامطالعه برخی از آثار قرآن پژوهان غربی در این حوزه در دوره های مختلف میتوان تحلیلی از تحول دیدگاه آنان داشت. نتایج کلی این بررسی ها حاکی از رشد پیوسته گرایش به موضوع تفسیر شیعه در غرب است که در نیمه دوم قرن بیستم با جهش جدی همراه بوده است و انقلاب اسلامی ایران را میتوان یکی از دلایل آن برشمرد. همچنین از آغاز قرن بیست و یکم به تدریجبر تنوع موضوعات پژوهشها افزوده شده و در دهه دوم آن شاهدبیشترین شتاب و تنوع و گستردگی هستیم.
علوم شناختی ابزارهایی را از روانشناسی، علوم کامپیوتر، زبانشناسی، انسانشناسی، فلسفه و عصبشناسی با هم ترکیب میسازد تا عملکردهای هوش انسان را توضیح دهد. پیچیدگی "هوش" و "ذهن" موجب شده است برای بررسی زیرساختها و روساختها در این ارتباط، به مشارکت و همافزاییِ این شِش رشتۀ نیاز باشد. تمام این شش رشته باید دائما با یکدیگر ...
بیشتر
علوم شناختی ابزارهایی را از روانشناسی، علوم کامپیوتر، زبانشناسی، انسانشناسی، فلسفه و عصبشناسی با هم ترکیب میسازد تا عملکردهای هوش انسان را توضیح دهد. پیچیدگی "هوش" و "ذهن" موجب شده است برای بررسی زیرساختها و روساختها در این ارتباط، به مشارکت و همافزاییِ این شِش رشتۀ نیاز باشد. تمام این شش رشته باید دائما با یکدیگر در تعامل باشند و دادههای تازۀ خود را در اختیار یکدیگر قرار دهند و از این طریق از آسیب تحویلانگاری نسبت به شناخت مصون بمانند. همین امر موجب میشود علوم شناختی به عنوان یک فرارشته مورد نظر قرار بگیرد. علومِ شناختی از دو جهت برای مطالعات میانرشتهای قرآن کریم میتوانند مفید باشند: اول از این جهت که میتوانیم ارتباطِ یک فرارشته با مطالعات قرآنی را تبیین و ارزیابی کنیم؛ ثانیاً اینکه علوم انسانی، و بهشکل خاص، مطالعاتِ قرآنی بهجهتِ ارتباطِ ناگسسستنیشان با متن(Text ) ، ترجمانی از دو مقولۀ ذهن و فرهنگ خواهند بود. از طرف دیگر، علوم شناختی نیز ارائۀ تفاسیرِ مناسب از ذهن و فرهنگ را در محوریتِ مباحث خود دارند. لذا کاربردِ علومِ شناختی در مطالعاتِ قرآنی گریزناپذیر خواهد بود. در این ارتباط علوم شناختی میتوانند دستآوردهای اساسیِ ذیل را برای مطالعات قرآنی در بر داشته باشند: 1- میتوانند ذهن و فرآیندهای ذهنی را ترسیم نمایند. بهشکل خاص در مطالعاتِ قرآنی، بوسیلۀ علوم شناختی میتوان فهمید که ادراکِ مفسِّر به چه شکلی صورت میپذیرد. همچنین میتوان زبان طبیعی و نحوۀ شکلگیری و عملکردِ آنرا تبیین کرد؛ 2- علوم شناختی میتوانند به تبیین و توضیحِ دستآوردهایِ ذهنی و فرهنگی و بهشکل ویژه، ادراکاتِ تفسیری از آیاتِ قرآن بپردازند. زبانشناسی شناختی، روانشناسی شناختی، عصبشناسی و هوش مصنوعی از اساسیترین علوم هستند که میتوانند پژوهشگر را در دستیابی به چنین چیزی یاری نمایند. هر یک از این علوم نیز روشها و ویژگیهای خاص خود را برای یاری رساندن به مطالعات قرآنی در بر خواهند داشت.