سیدابوالفضل رضوی؛ کاظم قادری
دوره 1، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 53-66
چکیده
پژوهشگران فلسفة نظری تاریخ، که سرچشمة تفکر آنان وحی نیست، اراده و اختیار انسان را یگانه عامل پدیدههای تاریخی میدانند و عوامل ماوراءالطبیعی را در تاریخ بیاثر میپندارند. آیا قرآن کریم دربارة سیر تحولات و رخدادهای گذشتة انسان چنین دیدگاهی دارد؟ آیا تاریخ بشر مسیر خطی مستقیمی را از آغاز تا انجام طی میکند؟ وقایع آن قانونمند ...
بیشتر
پژوهشگران فلسفة نظری تاریخ، که سرچشمة تفکر آنان وحی نیست، اراده و اختیار انسان را یگانه عامل پدیدههای تاریخی میدانند و عوامل ماوراءالطبیعی را در تاریخ بیاثر میپندارند. آیا قرآن کریم دربارة سیر تحولات و رخدادهای گذشتة انسان چنین دیدگاهی دارد؟ آیا تاریخ بشر مسیر خطی مستقیمی را از آغاز تا انجام طی میکند؟ وقایع آن قانونمند و تکرارشدنی است؟ سرنوشت محتوم است؟ یا در شعاع ارادة انسان مشیت الهی و عوامل متعدد دیگری روی میدهد؟ مقالة حاضر تحقیقی کتابخانهای و دینمحور است که با تأمل بر آموزههای قرآن کریم و تقابل آن با اندیشة خردورزانة فیلسوفان حوزة تاریخ حاصل شده است و بر چندوجهیبودن تاریخ بشر تأکید دارد. برآیند این کاوش دروندینی آن است که قرآن تاریخ بشر را مایة عبرت و اعتبار میداند و اعتبار یعنی جریانداشتن قانون در تاریخ و امکان رویدادهای مشابه در شرایط همسان به این معنا که اراده و اختیار بشر ارادة الهی است و سنتهایی تغییرناپذیر در گذشتة انسان دخالت داشته است و تاریخ او هدف و غایت دارد؛ که در غیر این صورت عبرت در گذشتة حیات بشر باطل و بیهوده خواهد بود.