از جمله اهدافِ تفسیرِ مبتنی بر تکثر معنا، نظریهی ارزش افزایی در تفسیر هرمنوتیکی متون است. یک تفسیر ارزش افزا، دامنهای از احتمالات تفسیری را بهسوی متن روانه میدارد تا ارزش اعتبار ادبیِ آن را بهحد اعلا رسانده و آشکار نماید. در مقابل فواید مترتبی نظیر ویژگیهای منحصربهفرد متنی نظیر ظرفیتهای زبانی، امکانات بالقوة معنایی ...
بیشتر
از جمله اهدافِ تفسیرِ مبتنی بر تکثر معنا، نظریهی ارزش افزایی در تفسیر هرمنوتیکی متون است. یک تفسیر ارزش افزا، دامنهای از احتمالات تفسیری را بهسوی متن روانه میدارد تا ارزش اعتبار ادبیِ آن را بهحد اعلا رسانده و آشکار نماید. در مقابل فواید مترتبی نظیر ویژگیهای منحصربهفرد متنی نظیر ظرفیتهای زبانی، امکانات بالقوة معنایی متن، تأثیرپذیری خوانش متن از دایرةالمعارف خواننده و اطلاعات عصری آن، مشکل عمدهی چنین رویکردی در هرمنوتیک پسامدرن، بیاعتنایی بهقصد مؤلف بهعنوان تنها فاکتور تعیّن بخش معنای متن است. ازاینرو نظریهی ارزش افزایی بهطور مطلق امکان طرح در همهی متون را نخواهد داشت؛ بنابراین پژوهش فوق که به شیوهی توصیفی-تحلیلی همراه با گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانهای انجامگرفته است میکوشد با طرح فرضیهی « ارزش افزایی قصدی گرا » تعدّد معانی برداشتشده از قرآن را در عین ملتزم بودن بهقصد ماتن اثبات نماید و در پی نفی توأمان «وحدت معنایی مبتنی بر قصدی گرایی انحصاری» و «کثرت معنایی مبتنی بر ذهنیگرایی افراطی» برآید و روش تفسیری جدیدی را برای تفاسیر متون به خصوص متن مقدس قرآن ارائه نماید.