قاسم درزی؛ زهرا بشارتی
چکیده
نگاهی کلنگر و سیستمی، یکی از جدیدترین رویآوردها در شناسایی و استخراج ساختارها و گفتمانهای حاکم بر متون میباشد. استخراج ساختارها و گفتمانهای مرتبط با جنسیت در قرآن و نهجالبلاغه برهمین نگاه کلنگر و سیستمی مبتنی است. دو گفتمان اساسی را در این ارتباط میتوان مشاهده کرد: گفتمان مردانه و گفتمان تساویطلبانه-زنانه. با وجودیکه ...
بیشتر
نگاهی کلنگر و سیستمی، یکی از جدیدترین رویآوردها در شناسایی و استخراج ساختارها و گفتمانهای حاکم بر متون میباشد. استخراج ساختارها و گفتمانهای مرتبط با جنسیت در قرآن و نهجالبلاغه برهمین نگاه کلنگر و سیستمی مبتنی است. دو گفتمان اساسی را در این ارتباط میتوان مشاهده کرد: گفتمان مردانه و گفتمان تساویطلبانه-زنانه. با وجودیکه گفتمان مردانه و گونههای آن بهشکل گستردهای در قرآن قابل رصد است امّا موارد متعددی مرتبط با گفتمانِ تساویطلبانه و زنانه نیز قابل مشاهده است. هیچگاه در قرآن کریم صریحاً نگاههایی که همراه با تعمیم، جنس زن را مورد هجمه قرار داده باشد قابل مشاهده نیست. در نهج البلاغه نیز شاهد ظهور و بروز وسیع رویکرد مردانه هستیم امّا در مواردی نیز به ظاهر هجمههایی به جنسِ زن مشاهده میشود. از این جهت تمایز بارزی میان گفتمان قرآن ونهج البلاغه در اتخاذ رویکرد مردانه دیده میشود. این در حالیست که کاربست گفتمان تساویطلبانه-زنانه در نهجالبلاغه در وضعیتِ کمینه و حداقلی آن است. سبک قرآن کریم در کاربستِ تلفیقیِ گفتمانهای مرتبط با جنسیت نمایشگر سبکِ پیشرو آن است و میتواند به عنوان ملاکی برای جرح و تعدیل روایاتی که رویکردی مخالف با آنرا اتخاذ کردهاند و نقد متنی آنها به حساب بیاید.