فرشته معتمد لنگرودی؛ بی بی سادات رضی بهابادی؛ فاطمه اکبری زاده
چکیده
روش تحلیل گفتمان انتقادی از جمله روشهای تحلیل کیفی متن محسوب میشود که در واکاوی و کنش اجتماعی متون نقش مهمی دارد. گرچه این روش در حوزه علوم سیاسی و اجتماعی شناخته شده است، اما اخیراً توانسته در مطالعات میانرشتهای علوم قرآن و حدیث نیز راه یابد. تبیین قدرت و ایدئولوژی از جمله مسائل پیچیده در تحلیل انتقادی گفتمان است از اینرو، ...
بیشتر
روش تحلیل گفتمان انتقادی از جمله روشهای تحلیل کیفی متن محسوب میشود که در واکاوی و کنش اجتماعی متون نقش مهمی دارد. گرچه این روش در حوزه علوم سیاسی و اجتماعی شناخته شده است، اما اخیراً توانسته در مطالعات میانرشتهای علوم قرآن و حدیث نیز راه یابد. تبیین قدرت و ایدئولوژی از جمله مسائل پیچیده در تحلیل انتقادی گفتمان است از اینرو، این پژوهش قصد دارد تا با مطالعهای انتقادی پژوهشهای صورت گرفته در گفتمانکاوی متون دینی، توان کاربست این دو مفهوم را در متون دینی بررسی نماید. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، پس از نقد پژوهشهای انجام شده در زمینه کاربست روش تحلیل گفتمان در متون دینی به تبیین مهمترین مبانی قدرت و ایدئولوژی میپردازد و در نهایت آسیب-های این روش در مواجهه با مطالعات میان رشتهای قرآن و حدیث را بیان میکند تا با آسیبشناسی این روش، جهت الگودهی و کاربست شایسته در مطالعات میان رشتهای قرآن و حدیث مورد اهتمام قرار گیرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مبانی قدرت و ایدئولوژی در روش تحلیل گفتمان انتقادی با وجود تمام قابلیتهای روشی در تحلیل لایههای معناشناختی متون دارای آسیبهای معرفتشناختی، روششناختی و اصطلاحشناسی است و با این مفاهیم توان کاربست در بررسی متون دینی ندارد.
مرضیه محصص؛ فاطمه اکبری زاده
دوره 3، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 129-147
چکیده
قرآن کریم مجموعهای از لایههای معنایی متعدد است. این ویژگی، زمینه را برای بهکارگیری مکاتب گوناگون زبانی در مطالعات قرآنی فراهم میسازد. بهرهگیری از ابزارها و دانشهای جدید معرفتی و زبانی نوعی تدبر روشمند در آیات و مصادیق آن است. سکوت، عنصری معنادار در کلام است و همچون بخشی از زبان، نقش مهمی در انتقال پیام و تاثیرگذاری بر ...
بیشتر
قرآن کریم مجموعهای از لایههای معنایی متعدد است. این ویژگی، زمینه را برای بهکارگیری مکاتب گوناگون زبانی در مطالعات قرآنی فراهم میسازد. بهرهگیری از ابزارها و دانشهای جدید معرفتی و زبانی نوعی تدبر روشمند در آیات و مصادیق آن است. سکوت، عنصری معنادار در کلام است و همچون بخشی از زبان، نقش مهمی در انتقال پیام و تاثیرگذاری بر مخاطب دارد؛ به توسعه دلالتهای متنی میانجامد و اشتیاق خواننده را برای درک معنا میافزاید. کاربرد این شیوه در آثار ادبی، علاوه بر موجزگویی، شگردی برای اقناع عقلی و عاطفی بشمار میآید بر این اساس نوشتار حاضر سعی دارد تا با رویکرد نظریه گفتمان سکوت و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، قصه قرآنی مریم (س)،که در آیات (74-35 سوره آل عمران) و آیات( 15-34 سوره مریم) مطرح شده، مورد واکاوی قرارگیرد. تأمل در این آیات گویای آن است که مصادیق سکوت گفتمانی در سطوح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی، زمینه ساز ایجازگوییها، تصویرسازیها و همچنین دستیابی به غرض هدایتی قصه مریم(س) شده است. در این راستا غلبه کاربست سکوت پیش انگاشتی و محوریت موضوعی تعامل عفیفانه مریم(س)، مخاطب را به ژرف نگری فرا میخواند.