محمد نبی احمدی؛ مریم جلالی نژاد
چکیده
معناشناسی دانشی بشری و روشمند است که روش فهم و درک معانی متون بویژه متون ادبی- دینی را نظامند مورد بررسی قرار میدهد. نظریه معاصر آگاهش توسط مایکل هلیدی (1978) در مکتب لندن مطرح شد. اطلاعات کهنه و نو رابط اصلی دو نقش یک جمله در ساخت فرانقش متنی، به شکل نسبی است. ساخت متنی کلام بر چگونگی سازمان بندی اطلاعات، از رهگذرِ شیوهی آرایش و ترتیب ...
بیشتر
معناشناسی دانشی بشری و روشمند است که روش فهم و درک معانی متون بویژه متون ادبی- دینی را نظامند مورد بررسی قرار میدهد. نظریه معاصر آگاهش توسط مایکل هلیدی (1978) در مکتب لندن مطرح شد. اطلاعات کهنه و نو رابط اصلی دو نقش یک جمله در ساخت فرانقش متنی، به شکل نسبی است. ساخت متنی کلام بر چگونگی سازمان بندی اطلاعات، از رهگذرِ شیوهی آرایش و ترتیب عناصر محتوایی کلام بوده و ساختی مخاطب محور است که بیشتر برمبنای شناختگی یا دانستگی به وجود میآید. بدیهی است که اعجاز قرآن مجید به ویژگیهای ترکیبی و بافتی آن برمیگردد. نگاشتهای معنایی به کار رفته در بافت خبری کلام الهی، بستر مناسبی برای تحلیل و تبیین اهداف مورد نظر از داستانهای قرآنی است. در این جستار سعی بر آن شده است تا با روش توصیفی- تحلیلی ابتدا نگاهی گذرا به داستانهای قرآنی و چهارچوب نظری آگاهش داشته و سپس به بررسی ساختار رابطهای بین خبر نو و خبر کهنه در تعدادی از قصص قرآن، با تأکید بر رویکرد معناشناسی نقشگرا پرداخته شود.