بگم عقبه؛ حامد خانی(فرهنگ مهروش)؛ ارسطو میرانی
دوره 2، شماره 4 ، اسفند 1397، ، صفحه 25-45
چکیده
در قرآن کریم اوصاف مختلفی برای قلب ذکر شده که جمع میان آنها و بازنمودن تصویری واضح از ماهیت قلب در آن را دشوار کرده است. از یک سو، برخی اوصاف قلب در قرآن کریم حاکی از آن هستند که مراد از قلب، همان اندامی است که در قفسۀ سینه جای دارد و از نگاه دانش معاصر، وظیفۀ گردش خون در بدن را به انجام میرساند. از دیگر سو، برخی اوصاف دیگر قلب را مرکز ...
بیشتر
در قرآن کریم اوصاف مختلفی برای قلب ذکر شده که جمع میان آنها و بازنمودن تصویری واضح از ماهیت قلب در آن را دشوار کرده است. از یک سو، برخی اوصاف قلب در قرآن کریم حاکی از آن هستند که مراد از قلب، همان اندامی است که در قفسۀ سینه جای دارد و از نگاه دانش معاصر، وظیفۀ گردش خون در بدن را به انجام میرساند. از دیگر سو، برخی اوصاف دیگر قلب را مرکز عواطف و احساسات و تعقل، یعنی همۀ فعالیتهای ارادی انسان بازمینمایانند. اینگونه، کوششهای متعددی تا کنون برای نظریهپردازی در بارۀ ماهیت قلب در قرآن صورت گرفته، و نظریات مختلفی ارائه شده است. بنا ست در این مطالعه با مرور و دستهبندی کاربردهای مختلف قلب در قرآن کریم راهی برای درک بهتر ماهیت آن بیابیم. به نظر میرسد پذیرش این که مراد از قلب در قرآن همین اندام بدنی باشد، با شواهد قرآنی سازگارتر است؛ گرچه البته اسباب و علل وصف این اندام همچون مرکز ادراک نیازمند مطالعات مردمشناسانۀ دیگری است که پیشینۀ این درک را در تمدنهای مختلف بکاود. مطالعه در شکل کنونی آن کوششی است برای شناخت مقطعی از تحولات تاریخی انگارۀ قلب در فرهنگ اسلامی.