با وجود ثبات نسبی در فهم واژۀ عربی اِناث، به معنای مادینگان، در آیۀ 117 سورۀ نساء ملاحظهای وجود دارد که مفسران را با دشواری مواجه کرده است و آن با همایی اناث وشیطان است. آنان، برای گریز از شر انگاری جنس زن، روی به گونههای مختلف از تفسیر و تأویل نهادهاند تا به انحاء مختلف ازاین چالش گذر کنند. این امر موجب شده است تا، بر خلاف ثباتی ...
بیشتر
با وجود ثبات نسبی در فهم واژۀ عربی اِناث، به معنای مادینگان، در آیۀ 117 سورۀ نساء ملاحظهای وجود دارد که مفسران را با دشواری مواجه کرده است و آن با همایی اناث وشیطان است. آنان، برای گریز از شر انگاری جنس زن، روی به گونههای مختلف از تفسیر و تأویل نهادهاند تا به انحاء مختلف ازاین چالش گذر کنند. این امر موجب شده است تا، بر خلاف ثباتی که دربارۀ دیگر کاربردهای اناث در قرآن کریم دیده میشود، در این آیه مفسران به معناهای متنوعی برای واژۀ اناث قائل شوند. سؤال اصلی در پژوهش حاضر این است که عالمان مسلمان در تفسیر آیۀ مورد بحث چگونه درگیر یک چالش برای ارزش گذاری جنس مؤنث بودهاند و باچه صورتبندیهایی از این چالش عبور کردهاند؟روش استفاده شده در پژوهش، در مرحلۀ گونهشناسی اقوال تفسیری که عملاً نوعی تفسیر تطبیقی است، مطالعات انگاره است و در بخش تحلیل هم از تحلیل واژه شناختی و هم از تحلیل بینالادیانی استفاده شده است. نتیجۀ پژوهش آن است که مفسران عموماً به گونهای کاربرد مورد بحث از اناث را تفسیرکردهاند که به ارزشگذاری منفی برای جنس مؤنث منجر نشود و حتی مفسرانی نادر، چون طبرانی که در گیر چنین ارزشگذاری ایشدهاند، ازنوعی صورتبندی استفاده کردهاند که به شر انگاری جنس مؤنث منجر نشود.