پژوهشی
احمد پاکتچی
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1397، صفحه 1-18
چکیده
با وجود ثبات نسبی در فهم واژۀ عربی اِناث، به معنای مادینگان، در آیۀ 117 سورۀ نساء ملاحظهای وجود دارد که مفسران را با دشواری مواجه کرده است و آن با همایی اناث وشیطان است. آنان، برای گریز از شر انگاری جنس زن، روی به گونههای مختلف از تفسیر و تأویل نهادهاند تا به انحاء مختلف ازاین چالش گذر کنند. این امر موجب شده است تا، بر خلاف ثباتی ...
بیشتر
با وجود ثبات نسبی در فهم واژۀ عربی اِناث، به معنای مادینگان، در آیۀ 117 سورۀ نساء ملاحظهای وجود دارد که مفسران را با دشواری مواجه کرده است و آن با همایی اناث وشیطان است. آنان، برای گریز از شر انگاری جنس زن، روی به گونههای مختلف از تفسیر و تأویل نهادهاند تا به انحاء مختلف ازاین چالش گذر کنند. این امر موجب شده است تا، بر خلاف ثباتی که دربارۀ دیگر کاربردهای اناث در قرآن کریم دیده میشود، در این آیه مفسران به معناهای متنوعی برای واژۀ اناث قائل شوند. سؤال اصلی در پژوهش حاضر این است که عالمان مسلمان در تفسیر آیۀ مورد بحث چگونه درگیر یک چالش برای ارزش گذاری جنس مؤنث بودهاند و باچه صورتبندیهایی از این چالش عبور کردهاند؟روش استفاده شده در پژوهش، در مرحلۀ گونهشناسی اقوال تفسیری که عملاً نوعی تفسیر تطبیقی است، مطالعات انگاره است و در بخش تحلیل هم از تحلیل واژه شناختی و هم از تحلیل بینالادیانی استفاده شده است. نتیجۀ پژوهش آن است که مفسران عموماً به گونهای کاربرد مورد بحث از اناث را تفسیرکردهاند که به ارزشگذاری منفی برای جنس مؤنث منجر نشود و حتی مفسرانی نادر، چون طبرانی که در گیر چنین ارزشگذاری ایشدهاند، ازنوعی صورتبندی استفاده کردهاند که به شر انگاری جنس مؤنث منجر نشود.
پژوهشی
هادی جاهد؛ فیروز حریرچی؛ سید ابراهیم دیباجی
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1397، صفحه 19-41
چکیده
الفاظ در زبان عربی و تمدن اسلامی در بستر زبان شناسی تولید شده اند و در قالب محتوای ارزشمند انسانی گسترش یافته اند.هر لفظ و اصطلاح، سرگذشت و خاستگاه متمایزی نسبت به دیگر الفاظ داشته است. الفاظ در بافت زبان شناختی فرهنگ و تمدن اسلامی ، ریشه ی فرهنگی مستحکم دارند.بررسی خاستگاه بومی کلمه و اصطلاح بنیادین در فرهنگ اسلامی -ایرانی و پیش از ...
بیشتر
الفاظ در زبان عربی و تمدن اسلامی در بستر زبان شناسی تولید شده اند و در قالب محتوای ارزشمند انسانی گسترش یافته اند.هر لفظ و اصطلاح، سرگذشت و خاستگاه متمایزی نسبت به دیگر الفاظ داشته است. الفاظ در بافت زبان شناختی فرهنگ و تمدن اسلامی ، ریشه ی فرهنگی مستحکم دارند.بررسی خاستگاه بومی کلمه و اصطلاح بنیادین در فرهنگ اسلامی -ایرانی و پیش از اسلامی بر اساس فرایندهای واجی در « جناح » افزایش و یا کاهش واج ها مورد نظر است.در این مقاله به خاستگاه بومی لفظ بنیادین جناح ، در زبان مفسران اسلامی و لغت شناسان قدیم و معاصر پرداخته شده است.ریش هی معناشناختی این لفظ با توجه به فرایند حذف ، ک اهش و افزایش معناشناختی در زبان شناسی مراحل انتقال معنایی از زبان هند و اروپایی به شاخه زبانی سامی را طی کرده است. این مقاله به فرایند حذف آواشناختی، صرفی،واجی، معناشناختی در لفظ قرآنی با توجه به اهمیت ماهیت و محدوده معنایی گناه دراعتقادات بنیادین اسلامی « جناح » به ایجاد مفهومی عمومی در میان تمامی انسان ها در هر نقطه « جناح » پرداخته است. لفظ از زمین در حرکت به سمت خوبی ها و دوری از تاریکی مطلق اشاره دارد.مفهوم گناه در ریشه های عقلی و نقلی با مشابهت میان الفاظ مختلف گناگ،گناه،جناح، سیر تحول معنایی و مفهومی را از شاخه زبانی هند و اروپایی به شاخه زبان های سامی طی کرده است.
پژوهشی
ابوالفضل حری
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1397، صفحه 43-61
چکیده
این جستار، مسألة وصایت مندی در خطبة غدیر را از منظر تحلیل متن و گفتمان پیشنهادی فرکلاف بررسی می کند. ابتدا این پرسش مطرح می شود که خطبة غدیر به مثابه گفتمان شفاهی چه ویژگی ها و کارکردهایی دارد و پیام اصلی خطبه را که اعلام وصایت و ولایت علی (ع) است، چگونه می توان از این منظر تبیین و توجیه کرد. پس از اشاره به پیشینه ای مختصر، از مبانی نظری ...
بیشتر
این جستار، مسألة وصایت مندی در خطبة غدیر را از منظر تحلیل متن و گفتمان پیشنهادی فرکلاف بررسی می کند. ابتدا این پرسش مطرح می شود که خطبة غدیر به مثابه گفتمان شفاهی چه ویژگی ها و کارکردهایی دارد و پیام اصلی خطبه را که اعلام وصایت و ولایت علی (ع) است، چگونه می توان از این منظر تبیین و توجیه کرد. پس از اشاره به پیشینه ای مختصر، از مبانی نظری بحث یعنی تحلیل متن و گفتمان سخن به میان می آید و روش شناسی مبتنی بر چارچوب سه لایه ای فرکلاف یعنی توصیف، تفسیر و تبیین، بحث و فحص می شود. از این حیث، خطبة غدیر به مثابه گفتمان شفاهی مذهبی و به تعبیر دقیق تر، گفتمان ترغیبی معرفی می شود. این گفتمان ویژگی های خاص خود را دارد که در پرتو چارچوب فرکلاف برآفتاب می شود. از جملة یافته ها، یکی این است که شیوه های تحلیل گفتمان و از جمله بینامتنیت آشکار و نهان، بیناگفتمانگی، و بازبافتمندسازی، بیش و کم مضمون اصلی خطبه را که وصایت و جانشینی علی (ع) است، نشان م یدهد.
پژوهشی
سید حمید رضا رئوف؛ زهره قادری
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1397، صفحه 63-84
چکیده
مطالعه و بررسی معنا در واژگان کلیدی یک متن اولین قدم برای فهم جهاننگری حاکم بر آن متن است. اهمیت این نوع بررسی ها برای شناسایی جهان نگری، در مطالعات متن مقدس به خوبی آشکار میشود؛ زیرا آگاهی از جهاننگری دینی برای اخذ و انطباق با آن نزد دینداران امری مهم تلقی میشود. در این مقاله از طریق بررسی تطور معنایی واژه و کشف معنای این واژه در قرآن، ...
بیشتر
مطالعه و بررسی معنا در واژگان کلیدی یک متن اولین قدم برای فهم جهاننگری حاکم بر آن متن است. اهمیت این نوع بررسی ها برای شناسایی جهان نگری، در مطالعات متن مقدس به خوبی آشکار میشود؛ زیرا آگاهی از جهاننگری دینی برای اخذ و انطباق با آن نزد دینداران امری مهم تلقی میشود. در این مقاله از طریق بررسی تطور معنایی واژه و کشف معنای این واژه در قرآن، کوشش شده است تا معنای دقیقی از این واژه از « نفس » حیث زبانی و کاربرد قرآنی بدست آید و این نتیجه در کنار رویکرد تفسیری علامه به آزمونی دو سویه گذارده شود. نتیجه این تحقیق ارائه یک تعریف واحد برای این واژه در بود که از حیث معنایی با رویکرد تفسیری علامه « تشخص و فردیت شیء / فرد » معنای متفاوت است. رویکرد علامه در مواجهه با نفس در قرآن بیشتر مبتنی بر روش فلسفی ایشان (حکمت صدرایی) بوده و معنای لغوی دقیق و کاربرد قرآنی آن محور توجه در این رویکرد تفسیری نبوده است؛ زیرا تفسیر علامه ارائه رویکردی تبیینی برای فهم امروزیتر دغدغه پایبندی به معنای اصیل ،« نفس » از قرآن است و ضرورتاً در حوزه معنایابی واژه واژه را ندارد.
پژوهشی
مریم قبادی
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1397، صفحه 85-100
چکیده
هرچند در تعریف واژۀ تأویل اشارهای به عقل نشده است حضور التزامی عقل را در تحلیل هستۀ معنایی آن میتوان یافت. معانی تأویل(تفسیر، رجوع، آغاز و ابتدا، پایان و عاقبت، مصیر و مرجع، جمع، اصلاح، سیاست، تغییریافتن، تدبیر و تقدیر) از جهات مختلف قابلتحلیلاند؛ ازجملهاینکه تغییر، تحول، صیرورت، بازگشت، و نیز پیوند با ابتدا و انتها، و... ...
بیشتر
هرچند در تعریف واژۀ تأویل اشارهای به عقل نشده است حضور التزامی عقل را در تحلیل هستۀ معنایی آن میتوان یافت. معانی تأویل(تفسیر، رجوع، آغاز و ابتدا، پایان و عاقبت، مصیر و مرجع، جمع، اصلاح، سیاست، تغییریافتن، تدبیر و تقدیر) از جهات مختلف قابلتحلیلاند؛ ازجملهاینکه تغییر، تحول، صیرورت، بازگشت، و نیز پیوند با ابتدا و انتها، و... ناظر بهنوعی حرکت جهتدار و غایتمندند. اساساً، تصور حرکت بدون مقصد و غایت ممکن نیست، همچنانکه سخن از غایات بدون حرکت بیمعناست. تمرکز بر این نکته آدمی را بهوجود نوعی آگاهی، فکر، و اندیشه در نهاد واژۀ تأویل که در اصل و در بنیان اولیۀ آن نیز است، رهنمون میسازد. درواقع، عقلانیت معنای لازم تأویل است و بدون آن تأویل میسر و بلکه محقق نخواهد شد. ازاینرو، در آیۀ 7 سورۀ آلعمران معیار و عیار انسانیِ تأویل، افزون بر انتساب به الله(جامع جمیع اسماء وصفات)، رسوخ در علم است.صرفنظر از اختلافات مطرح در این زمینه، تمرکز و بلکه تأکید بر علم(اعم از علم الهی یا علم بشری با قید رسوخ) اشارتی دارد به پیوند تأویل با علم و آگاهی و پیداست علم بدون عقلانیت قابلتصور نیست. بااینحال، این بُعد از تأویل مغفول واقع شده و بلکه ازسوی مخالفان موردانکار قرار گرفته و اساساً تأویل در حد مقولهای فرقهای فروکاسته شده است. حالآنکه پیوند یا بهتعبیر دقیقتر نسبت تأویل و عقلانیت امری جدی و اساسی و البته نیازمند بیان است. این نوشتار با روش تحلیلی درپیِ تبیین این عنصر مقوّم تأویل، با اشارهای گذرا بر ضرورت و چرایی، از خلال ضوابط، اصول و شرایط مطرحشده، مقصود خود را جسته و به این نتیجه رسیده است که عقلانیتْ عنصر مقوّم تأویل است و تأویل بدون آن قطعاً تأویل نخواهد بود و شاید سخنی باشد مبتنیبر هوی و تفسیر به رأی.
پژوهشی
هاجر خاتون قدمی جویباری؛ سید هدایت جلیلی
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1397، صفحه 101-120
چکیده
میراث تفسیری مسلمانان ساحت متکثر، متنوع و سیالی است. شناخت و تبیین روشمند، عینی و آکادمیک از این ساحت متکثر و گونهگون بر عهده تفسیرپژوهی است. یکی از است. مفسران و « پدیده تفسیر » اضلاع و جنبههای تفسیرپژوهی، تبیین درست داشتهاند، « تفسیر » تفسیرپژوهان مسلمان در طول تاریخ تلقیهای متنوع و متکثری از پدیده با کاستی هایی « تفسیر ...
بیشتر
میراث تفسیری مسلمانان ساحت متکثر، متنوع و سیالی است. شناخت و تبیین روشمند، عینی و آکادمیک از این ساحت متکثر و گونهگون بر عهده تفسیرپژوهی است. یکی از است. مفسران و « پدیده تفسیر » اضلاع و جنبههای تفسیرپژوهی، تبیین درست داشتهاند، « تفسیر » تفسیرپژوهان مسلمان در طول تاریخ تلقیهای متنوع و متکثری از پدیده با کاستی هایی « تفسیر » اما آنچه بهنظر میرسد این است که تلقیهای تفسیرپژوهان از نشان میدهد که آنان در بحث از « تفسیر » مواجه است. مطالعه در غالب این تلقیها از روی آوردهاند و « تفسیر » چیستی تفسیر، بهجای تبیین پدیده تفسیر، به تحلیل واژگانی پاسخگوی پرسشها و نیازهای « غیرتفسیر » و « تفسیر » کوشش آنها در تمایزبخشی میان کامیاب و کارآمد نبودهاست. « تفسیر » امروز نیست و این تعاریف در تبیین واقعیت در ساحت تفسیرپژوهی مسلمانان، واژه تفسیر بهواسطه چندوجهیبودنش در معانی مختلف بهکار رفتهاست. این در حالیست که غالباً این معانی در هم می آمیزد؛ یعنی در گفتمان تفسیرپژوهی مسلمانان این تفکیکها چنانکه باید لحاظ نشده و کاربست واژه تفسیر در معانی گفتهشده بهدرستی تمایز نمییابد. اخلاق » از آنجا که پیش از پرداختن به پژوهشهای میانرشتهای مرتبط با تفسیر مانند داشت، در این پژوهش با تلقی ها و « تفسیر » باید تصور و درک درستی از پدیده « تفسیر تصوراتی که تفسیرپژوهان و مفسران مسلمان از مقوله تفسیر دارند آشنا میشویم و آنها را میسنجیم.پرسشهای اصلی این پژوهش این است که تعاریف مفسران و تفسیرپژوهان تا چه کامیاب و کارآمد بوده است؟ تفسیرپژوهان در فهم، « تفسیر » میزان در تبیین واقعیت دارند؟ در این « پدیده تفسیر » چه راهی رفتهاند و چه درکی از « تفسیر » بازشناسی و تبیین راه چه ساز و کار و قواعدی را بهکار بستهند؟ ترمینولوژی و مجموعه مفاهیمی که بهمثابه ابزارهای معرفتی برای تحلیل و تبیین تفاسیر تدارک دیدهاند، چه میزان روشن و کارآمد کدام است؟ « اخلاق تفسیر » در « تفسیر » است؟ تلقی اهمیت پژوهش حاضر در آشکارساختن کاستیهای راهبردی و رخنهها و آسیبهای روششناختی و معرفتشناختیِ ناظر به یکی از اضلاع و جنبههای تفسیرپژوهی؛ یعنی است.